عاقبت دیدید ما صاحب خورشید شدیم
به مناسبت یلدا (شب چله)
چه زیبا و دوست داشتنی اند جشنها و مناسبت های فرهنگی که تلفیقی از اعتقادات و باورها ی مان با طبیعت و پدیده های طبیعی می باشند. و چه جان سخت و استوارند این یادگارهای فرهنگی. یادگارهایی که گذشتگان مان علیرغم این همه تهاجم و تجاوز بیگانگان و بی مهری ، خصومت و تعصب “خودی ها” و علیرغم قرنها تازیانه، شمشیرو زندان آنها را در خانه ی دلها و کنج یادهایشان برایمان به ارث گذاشتند. جشنها و مناسبت های فراوانی در گذشته برگزار می شدند که بسیاری از آنها از یاد برده شدند. اما نوروز و یلدا بخاطر خصلت و معنای وجودی شان و پایداری مردم در حفظ شان زنده ماندند و پا برجا. هردو ارتباط مستقیم با گردش زمین و موقعیتش نسبت به خورشید داشته و دلیلی است بر آشنایی نیاکان ما با پدیده های طبیعی و بنیان نهادن گاهشماری شان براساس آن. هر دو یادآور نبردی است کیهانی بین خوب و بد. نوروز جشن پیروزی تازگی و جوانی و پیشرفت است بر کهنه و جهالت و عقب ماندگی . و یلدا نیز جشن زایش مهر و روشنایی و آزادگی و چیرگی بر تاریکی و ستم و بندگی. گرچه هنوز تا محو نهایی لشکر تاریکی راهی بس دشوار و شاید طولانی در پیش باشد، اما یلدای هرسال امید ها و آرزوهایمان را زنده کرده و مشوق کوشش های مان برای رسیدن به آن روز موعود می باشد. تنها با تلاش همگانی و «اگر از خواب بلند یلدا برخیزیم»* ، امید این خواهذ بود که روزی بتوانیم با صدای رسا و بلند به همه بگوییم: عاقبت دیدید ما صاحب خورشید شدیم *
یلدا یا شب چله از سری جشن هایی است که چون نوروز و مهرگان و سده میراث فرهنگی مانده از دوران پیش از گسترش زرتشتیسم در سرزمین مان می باشد.به باور گذشتگان ما مهر یا میترا ایزد مهر و روشنایی در این شب در غاری از درون سنگ زاده می شود . در شب یلدا افراد خانواده دور هم جمع شده و جشن می گیرند و با خوردن انواع میوه جات و خشکبار که محصول نه ماه کار و تلاش بر روی زمین هست و گپ و فال و قصه گویی به شادی و سرور می پردازند. هندوانه (بویژه در شمال ایران)، انار، سنجد، بادام، گردو، مغز هسته زردآلو، تخم آفتاب گردان، میوه هاى خشک (خشکبار) و کشمش از جمله اقلام سنتی سر سفره شب چله می باشند. البته اگر توان مالی خانواده اجازه بدهد که نزد بسیاری اینچنین نیست و به گندم بوداده و باقلا یا عدسی پخته قناعت می کنند. در گیلان و مازندران علاوه بر اینها ازگیل (کونوس) و ازگیل خوابانده در آب نمک (آب کونوس) و همچنین نوعی گلابی جنگلی آبدار و ترش مزه که در آب نمک خوابانده شده (خوج در گیلان و اوربو در مازندران) نیز به آنها افزوده می گردد
یلدای همگان شاد باد
*************
* خسرو گلسرخی:
شعر خواب یلدا
من همین فردا
به رفیقانم که همه از عریانی می گریند
خواهم گفت:
گریه کار ابر است
من و تو با انگشتی چون شمشیر,
من و تو با حرفی چون باروت
به عریانی پایان بخشیم
و بگوئیم به دنیا, به فریاد بلند
عاقبت دیدید ما صاحب خورشید شدیم…
و در این هنگام است
که همان بوسه تو خواهم بود
کز سر مهر به خورشید دهی…
شب که می آید و می کوبد پشت در را,
بخودم می گویم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا, برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان…
خلاصه شده از شعر خواب یلدا سروده زنده یاد خسرو گلسرخی
Comments
عاقبت دیدید ما صاحب خورشید شدیم — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>