مارلیک ،
سمیرا بزرگی
امسال
پارسال
هزاران سال
با باد بوی کهنگی کاج می رسد
اما زمین زن زنده است، زاینده است
روحی است روی کشت که می خواند
“من” ،خاک ،یک زنم
با سینه های بخشنده
با شهوت برکت
خواهان بذر
آماده نثار
در انتظار شخم
عزت برآنکه بذر بپاشد
سرشار آنکه مایه هستی ریخت
“نخستین بار که نمایشگاه چیزهای پیدا شده در مارلیک را دیدم نظرم به دو مجسمه کوچک رفت که انگار فریاد می زدند . این دو خدای مرد و زن باروری بودند.
من در مجسمه خدای زن دعوت به زندگی دیدم، و در مجسمه مرد راست کرده که ظرفی را گرفته بود دیدم که دارد آب زندگی می ریزد .
نگاهم را همچنین- کلاه خود شکسته زنگار بسته ای گرفت که از ضرب پتک گران خرد گشته بود ، ضربی که صاحب جنگنده اش از آن ، شاید جان داده بود.
و آفتاب بود که از پشت پرده تالار موزه می آمد تا بچه آهوی مفرغ را با با بوسه های گرم بنوازد. مرگ آنجا نبود .
سی قرن دفن از اعتبار افتاده بود. و پیش از تهنیت آفتاب ،آهو هنوز لبخند آشنا می زد.
این ها بود علت برای اینکه فیلم بسازم …
*ابراهیم گلستان
تپه های مارلیک
در راه رودبار کنار سفید رود بر تپه های کاج زربی و زیتون-ده های کوچکی است
با کشتزار های گندم و شالی
با مردمی که مثل درخت اند
و ریشه شان درون زمین رفته است …
در کرانه خاوری سفید رود رودبار گیلان – دره ای حاصلخیز هست که گوهر رود می نامندش . در این دره تپه های کوچک و بزرگی هست که بقایای تمدنی باستانی را در دل خود دارند . مهمترینشان مارلیک نام دارد .
برخی پژوهشگران را اعتقاد بر این است که نام مارلیک بر گرفته از انبوه مار هایی است که در این تپه زندگی می کنند ؛ افسانه مار و گنج انگاری مصداق حقیقی یافته است .
برخی دیگر اما مارلیک را واژه تاریخی می دانند که از دو جز مارد و لیک به نام قوم مارد ساخته شده است.
گر این نظریه درست باشد گنجینه مارلیک به قوم آمارد تعلق دارد.
تاریخ گم شد
قالب غبار شد
و کله ای که کاسه اندیشه بود نیست
دستی هنوز دبه گندم گرفته است و گندم نیست
حشمت به گور رفت
و کشتزار نشانهای گور را پوشاند …
چندین هزار سال …
تا باستان شناس از راه تیله های پراکنده روی خاک و قصه های گنج سراغ گذشته را گرفت…
کاوش های مارلیک در سال های ۴۱-۱۳۴۰ با همکاری دانشگاه تهران و اداره باستان شناسی انجام گرفت .
در ادامه کاوشها وضعیت اصلی تپه که معرف آرامگاه و گورستان اقوام فراموش شده باستانی است- آشکار شد.
احتمال می رود که این تپه، آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان محلی بوده است که در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد در این منطقه حکومت می کرده و مردگان خود را بنا بر سنن و آیین های رایج آن دوره به همراه اشیاء و آثار قیمتی در این آرامگاه ها به خاک می سپرده اند.
زمانی که سه چهارم کاوش در تپه انجام شد در حدود ۲۵ آرامگاه با اتاق آرامگاه کشف شد که در همه آنها اشیایی
مانند ظروف مفرغی – ظرف های سفالین- دکمه های تزئینی- انواع سرگرز، پیکان، شمشیر، خنجر، مجسمه های برنزی و سفالی، کلاه خود ، سرنیزه ،سوزن های طلاو مفرغ و … با نقوشی از انسان و گیاهان و حیوانات نظیر گاو کوهاندار ،گاو بالدار ، اسب شاخدار و اسباب بازیهایی برای کودکان – دوک پشم ریسی و افزاری از این گونه بدست آمد که معرف فرهنگ و طرز زندگی این اقوام هستند.و نشان از اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارد.
پارچه های بدست آمده از تپه های مارلیک نشانه ظهور و پیشرفت صنعت بافندگی در گیلان هزاران سال پیش است .
از جمله موارد جالب کشف کاشفان، مهری است که روی آن خط میخی حک شده است و یا مهر دیگری که مجلس شکا ر را نشان می دهد. به گفته باستان شناسان قدمت آنها به بیش از سه هزار سال می رسد.
این است نقش زندگی
یک بره زاد
و بچه شیر خورد
تا پا گرفت و راه افتاد
و برگ درخت زندگی را کند
آنگاه مرد
و لاشه اش نصیب کرکس شد
و شاهباز پر گشوده یک دوران
افتاد
نمونه بی بدیل این کاوشها جام مارلیک است که از زر ناب است و ارتفاع آن به ۱۸ سانتی متر می رسد .
ارتفاع نقش برجسته های جام تا دو سانتی متر می رسد که نشان دهنده مهارت استاد کاری است که با ضربات چکش آن را آفریده است.
نقش وسط جام درخت زندگی است و در دوسوی درخت دو گاو بالدار دیده می شود که در حال بالارفتن از درخت هستند . نمایش بدن حیوان به حالت نیم رخ و نمایش سر آنها از روبه رو ، از ویژگی های هنر ایرانی است و هویت ایرانی سازنده اش را نشان می دهد.
در کف جام گلی زیبا نقش شده است .درمیان گل نقش خورشید دیده می شود که شعا ع های خود را به طور منظم پراکنده است.
برای اقوام مارلیک خورشید تا حد پرستش بسیار مهم بوده است و تا جایی که می توانسته اند نماد خورشید را به شکل ترنجهای هندسی تزئینی در کف اکثر ظروف و جام های فلزی به تصویر کشیده اند. وقتی به نوع نقش و طرز ترسیم این ترنجها توجه می کنیم در می یابیم خورشید در مرکزهمه چیز است و همه موجودات از نور و حرارت جانبخش او زندگی می گیرند .
بااینکه انسان در هزاره ششم پیش از میلاد به فلزات دست پیدا کرده است اما از افتخارات مهم تمدن مارلیک صنایع فلزی و مخصوصا صنایع مفرغی است. در منطقه مارلیک به سبب وجود معادن سنگ فلز و منابع سوخت مانند چوب فراوان تولید مفرغ رونق زیادی یافته و کارگا ههای صنایع مفرغی به وجود می آیند.
از نقاط اوج و شگفتی های دیگر صنعت مارلیک جامهای شیشه است که گفته می شود از اولین نمو نه های
صنعت شیشه سازی بشر است.
و سرانجام این تمدن درخشان چه می شود؟ برخی باستان شناسان معتقدند به دلیل شباهت فراوان آثار مکشوفه از سیلک در کنار شهر کاشان به خصوص آثار مفرغی – ظروف و و ادوات و ابزار -بسیارمحتمل است که اقوام سلیک همان مارلیکی ها باشند که پس از حمله آشوریها به منطقه سیلک مهاجرت کرده اند و سپس به تدریج به ماد ها که از اقوام هند و ایرانی بودند پیوسته و در مراحل اولیه تکوین دولت ماد شرکت داشته و با دیگر گرو ههای مقتدر هند و ایرانی ، امپراطوری مقتدر مارد را در اوایل هزاره اول پیش از میلاد به وجود آورده باشند.
مجموعه آثار مارلیک در طبقه فوقانی موزه ملی ایران در تهران نگاهداری می شود.
باشد که روی ریشه های کهن باز گل دمد
باشد خدای بذر به دره صلا دهد
باشد که چشم ببیند
و دید، زندگی تازه ای شود.
سمیرا بزرگی
samira.bozorgi (at) gmail.com
* ابراهیم گلستان در سال ۱۳۴۲ فیلمی به نام تپه های مارلیک ساخت که برنده جایزه شیر سن مارکو جشنواره ونیز در سال ۱۳۴۳ شد که به ظاهر درباره ی کشفیات باستان شناسی در منطقه ی مارلیک است ، اما به واقع اثری در باره ی زندگی ، هنر، دوام و آرزو برای فردایی بهتر است.
شعر گونه های متن از ابراهیم گلستان است.
منابع مورد استفاده :
۱- تمدن مارلیک – مقاله نوشته شده ی حسن فتحی لوشانی منتشره در روزنامه همشهری- مورخ ۷۹/۸/۲۶
۲- http://www.iranortho.com/fun/tour/detail.php?ID=53798
Comments
مارلیک ،<br> سمیرا بزرگی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>