مهرگان و مهرپرستی،
رضا اشکوری
مهرگان از کهن ترین جشن هاى ایرانیان است که سابقه اى چند هزار ساله داشته و هرسال دهم مهرماه (و به روایتى شانزده مهرماه) برگزار می شد. جشن مهرگان ریشه در آئین مهرپرستى یا میترائیسم، دین اقوام باستانی ایران قبل از پیدایش زرتشتیسم دارد. به قول زنده یاد دکتر پرویز ناتل خانلری : “ مهرگان ، جشنى به درازاى تاریخ ایران ” می باشد. علاوه بر ایران در هندوستان و افغانستان و آسیای میانه نیز رواج داشت و بعدها منطقه گسترش آن تا به اروپا توسعه یافت. مُهر و نشان مهرپرستی را امروزه هم می توان در بسیاری از سنن و اعیادی که در ایران و اروپا و آسیا هنوز برگزار می شوند مشاهده کرد اما به شکل تغییر یافته و با پوشش و جامه ی مذهبی، چه اسلامی و چه مسیحی .
برخلاف دیگر ایزدان و خدایان که براساس پیروانشان از ازل بوده اند مهر یا میترا در شب یلدا در غاری از دل یک سنگ زاده شد تا چون خورشیدی تابان، ظلمت طولانی زمستان را پایان بخشد. براساس این آئیین گیاهان و جانوران نه در آسمانها بلکه در زمین آفریده شدند ، به باور مهرپرستان از شیره هوم (گیاهى است داراى شیره اى سفید که در ایران و افغانستان مى روید) گیاهان و جانوران بوجود مىآیند. اما این گیاه در آغاز در انحصار خداى ملعونى بنام ایزدهوم بوده و مانع از استفاده از آن و آفرینش مىشد، میترا ایزد بدکنش هوم را کشته و شیره گیاه را به زمین مىپاشد و انواع گیاهان و جانوران از این شیره پدید مىآیند. بعدها این روایت در برخورد با آیین های دیگر ملل همجوار ایران تغییر یافت و هوم به شکل گاوی افسانه ای درآمد که با کشتن آن توسط میترا و ریختن خون آن بر زمین گیاهان و جانوران بوجود آمدند.
مهرگان در آغاز مجموعه اى از آئینها و مراسم ساده اى بود که در طى سال در بزرگداشت میترا و سپاس از او بخاطر آزاد سازى نطفه گیاهان و جانوران(و نه خلق آنها) عمدتا توسط دهقانان و شبانان که پرستاران و تیمارگران گیاهان و جانوران محسوب مىشدند برگزار مىشد. مهرگان در واقع آئین زحمتکشان و بویژه کشاورزان بود.
در گیلان و مازندران بویژه در روستاها، بیشتر از هر جای ایران مهرگان جشن گرفته می شود. در واقع اولین قوم بومی ایرانی که به مهر پرستی مشهور بود کاسپین ها، اجداد گیلانی ها و مازندرانیهای امروز بودند و سومریها در نوشته هایشان آنان را آفتاب پرست می نامیدند. زمان همه این جشنها مصادف است با پایان فصل برداشت محصولات کشاورزی. در واقع این جشنها مراسم سپاسگذاری از ایزد مهر و بار آوری است. در بسیاری از روستاهای گیلان و مازندران جشن خرمن در این ایام برگزار می شود. در توسکامحله قاسم آباد در گیلان هر سال در سه آدینه مردم در شاه شهیدان جمع شده و جشن می گیرند. در آدینه آخر که جشن مهرگان اصلی هست مردم بسیاری از شهرها و روستاهای شرق گیلان و غرب مازندران نیز به آنجا می آیند. تا حدود سی سال پیش دختران و پسران روستایی در این روز بهترین لباسهای خود را ، چون ایام نوروز ، می پوشیدند. مبدا بسیاری از آشنایی ها و احتمالا پیمان تشکیل خانواده بین دختران و پسران مجرد همین آدینه در توسکامحله بود. در همین ایام در گیلان و مازندران در چندین آدینه پیاپی مراسم کشتی گیری برگزار می شد و در آدینه آخر با گذاشتن برُم ( داربست یا نردبانی که جوایزی مثل پیراهن، ظرف و مشابه را به آن آویزان می کردند) به کشتی گیران برنده جایزه می دادند. اواخر تابستان و اوایل پاییز ، در ایام خرمن محصولات کشاورزی که هوای آفتابی از ضروریات می باشد، هرگاه ابر و بارندگی زیاد مانع این کار شود در روستاهای شرق گیلان نوجوانان با رقص و پایکوبی از خورشید می خواهند که با تابش گرما آفرین خود کشاورزان را یاری دهد. معمولا یک نفر با گذاشتن یک دُم که از ساقه برنج درست می کنند نقش اهریمن یا همان ایزد ملعون هوم را بازی میکند و می رقصد و بقیه دورش جمع شده و با دست زدن و هو کردنش همزمان می خوانند:” ای خدا آفتاب بنه / منگ منگتاب بنه” و بدینسان خورشید را به تابیدن دعوت می کنند. به در هر خانه روستایی که می رسند صاحب خانه اندکی برنج در توبره یا کیسه ای که به گردن ملعون آویزان هست می ریزد. بعد برنج را به بقالی محل داده و او نیز بهای برنج را با نخودچی، کشمش، شکلات و یا دیگر تنقلات می پردازد.
آن زمان که مهرپرستی در اوج گسترش خود بود، توانگران، زورمندان و شاهان وقتى به علاقه توده مردم به این آئین پى بردند، به فکر استفاده از آن برآمده وخود نیز به آن “گرویدند”. کم کم مهرگان از مراسم ساده مردمى که چندین نوبت در سال اجرا مىشد بصورت جشنهاى مفصل دربارى با اهدا(اجبارى) هدایا و پیشکشها از طرف حکام و شاهان محلى به شاه و امپراطور، ظهور مغ ها و تشکیل معابد بزرگ، مراسم قربانى کردن گاو و گوسفند درآمد. ناگفته نماند که حکام محلى با بستن مالیاتهاى سنگین بر گرده دهقانان هزینه “پیشکشها” را تامین مىکردند. بدینگونه مهرگان تبدیل شد به بارى بردوش دهقانان و شبانان. درحالیکه شاهان در حضور مغان و کاهنان و حکام محلى جشن را با شکوه و جلال فراوان، با نوشیدن شیره خلس آور گیاه هوم، قربانى کردن گاو وگوسفند، رد و بدل هدایا چون طلا و اسب و کنیزکان و رقص و پایکوبى برگزار مىکردند، همزمان در روستاها مردم با نشستن دور سفره مهرگان که شامل هفت عنصر (البته اگر بعداز چاپیده شدن توسط ساتراپها و مغان بنیه مالىشان کفایت میکرد) شامل انار، انگور ، به، ترنج، سیب، عناب و کُنار بود ضمن ستایش مهر، از وى مىخواستند تا سال آینده کشت هایشان محصول پربار داده و دامهایشان پر شیر و مصون از آفت و بیمارى باشند.
مهرپرستى که تدریجا دین رسمى امپراطورى شد، مثل اغلب ادیان که وقتی به ابزار تبلیغات دولتی تبدیل شدند بتدریج سادگی و خصلت مردمی ابتدایی خود را از دست داده و به عامل فشار و تهدید و تحمیق مردم توسط شاهان و مغان و در مجموع همه ستمگران تبدیل شد. از مراسم بسیار زننده ای که در این دوره در بین طبقات بالاى جامعه متداول شد قربانى کردن گاو در چندین نوبت در سال بود. مغان، از به قربانگاه فرستادن حتى تنها گاو مردنى شبانى مردنى و خانه بدوش چشم نمىپوشیدند. «مهرپرستى در قربانگاههاى به خون آلوده و پر مگس، چارپایان قابل قربانى را به خاک و خون مىکشد، و از این راه هرچه فقر شبانان و کشاورزان وتوده هاى بىخواسته بیشتر مىشود، نیازشان به خدایان محسوس تر مىشود. ” حتى با کمیاب شدن گاو، ناگزیر چارپاى کوچکترى را به جاى گاو به قربانگاه مىبرند و این چارپا را ناچار “گو سپنته” یا گوسپند یا گوسفند یعنى گاو مقدس مىنامند. تا جایى که امروز هم به گوسفند گاو مقدس مىگوییم» (تاریخ جشنهاى ایران_ دکتر پرویز رجبى)
زرتشت که مدت ده سال از ترس شاه و مغان مهرپرست مجبور بود آئین خود را مخفیانه تبلیغ کند، میگوید: براى آزارى که آنان ازکردارها و گفتارهاى خودشان به چارپایان مىرسانند، به جاى آر آن داورى که در پایان، در خان و مان دروغ خواهى داد . این را میپرسم، چه چیزى است سزاى کسی که از براى دروغ پرست(شاهان و مغان)، شهریارى فراهم کند؟ از براى آن بدکنشى، اى اهورا، که مایه زندگى خویش نیابد، جز به آزار چارپایان و کارگران وکشاورزان راست کردار؟
پس از گسترش آئین زرتشت، علیرغم مخالفتهاى اولیه زرتشت با میترا و مهرپرستى و تبلیغ علیه آن، مهر که در سیر زمان براى التیام دردهاى بىشمار محرومان بتدریج از حالت خدایى بیرون آمده بود گاهی بشکل پهلوان اسطوره اى، کاوه که بر علیه ستمگر زمان ضحاک شورید و گاهی فریدون که ضحاک را در کوه دماوند به بند کشید زندگى دوباره یافت (همانطور که بعداز استیلاى اعراب، ایرانیان سوگ سیاوش را به شکلى دیگر و به نام عاشوراى حسینى حفظ کردند). دهقانان و شبانان، مهرگان، این آئین زیبا را که پیوند نزدیک با بارورى و مبارزه با ستمگرى دارد را از چنگ مغان و شاهان درآورده و دوباره آنرا به جشن زحمتکشان تبدیل کردند. گرچه مهر از خدایى به زیر کشیده شد، اما علیرغم تمایل موبدان زرتشتی و ستمگران بعدى به عنوان یکى از ایزدان در آئین زرتشت به زندگى ادامه داد.
رضا اشکوری
Comments
مهرگان و مهرپرستی،<br>رضا اشکوری — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>