نون که پلو نمیشه
طنز
مدتها پیش رئیس اتحادیه بنکداران مواد غذایی تهران توصیه کرده بود برای مقابله با محتکران و پایین آوردن قیمت برنج مدتی مردم برنج نخرند و نخورند. اولش کیف کردم وقتی این نظر کارشناسانه را خواندم. احتمالا ایشان تا مدتی برنج نخواهند خرید، اما برنخ تا یکسال شان را حتما تو انبار دارند و کماکان به خوردن برنج ادامه خواهند داد. کمی که فکر کردم دیدم این توصیه اندکی بوی ضدیت با رئیس جمهور مان می دهد. آخه اگه مردم برنج نخورند لابد باید بجایش سیب زمینی و یا نون بخورند. هشتاد میلیون دهان که برای سیب زمینی و نون باز بشه خوب معلومه قیمت آنها هم نجومی میشه و حتی نانوا و سبزی فروش محله آقای رئیس جمهور هم مجبور میشن قیمت ها را بالا ببرن و در آنصورت حرف رئیس جمهور که گفته بود از مغازه های محله اش همه چیزومیشه ارزون خرید دروغ در می آید. توطئه را میبینید؟
از طرف دیگر این پیشنهاد بوی چپگرایی می دهد. اگر قیمت نان و سیب زمینی باز هم بالاتر برود خوب اون هشتاد میلیون دهان باز همه که پول کافی برای خریدن ندارند و در آنصورت دولت یکدست ما مجبور می شود قیمت ها را پائیین نگه دارد یعنی به قانون مقدس بازار که عرضه و تقاضا قیمت ها را تعیین می کند دست ببرد . یعنی دست به عملی چپگرایانه بزند. نه، این قانون آنقدر ارزشمند و مقدس هست که حتی اگر اون هشتاد میلیون دهان باز ده سال هم باز بمانند نباید زیر پایش گذاشت. این آقای بنکدار مثل اینکه صحبتهای همولایتی مان علی لاریجانی را در جمع دانشجویان مازندران نخواندند که گفته بود «چپگرایى در اقتصاد همه را محتاج دولت میکند و زمانى در کشور گفتمان غالب، چپ گرایى بوده است. مبنای مهم اقتصاد اسلامى رقابت در تولید است »
لُپ کلام ایشان این بود که مبنای اقتصاد اسلامى رقابت در تولید است و چپگرایی در اقتصاد بد و اخه . گویا مبنای اقتصاد سرمایه داری رفاقته و نه رقابت. شاید هم حق با ایشان باشه و منظور همون رفیق بازی هست که انحصارها برای تعیین قیمت ها با هم می کنند.اما کدام تولید؟ کارخونه ها پشت سر هم بسته میشن و همه چیز ما شده وارداتی. بعداز شنیدن این حرفها رفتم سراغ پدرم، ازش معنای چپ و چپگرایی را پرسیدم. این پدرم آدم رو ذله می کنه تا یه چیزی رو بگه. هیچوقت نشده تو یه جمله جوابمو بده و راحتم کنه. گفت برو انقلاب فرانسه رو بخون.
فعلا وقت خواندن انقلاب فرانسه را ندارم اما با پرس و جو از این و اون فهمیدم تو مجلس یا پارلمان فرانسه نمایندگانی که طرفدار بیچارگان و ستمدیگان بودند سمت چپ سالن مجلس و اغنیا و ستمگران سمت راست می نشستند . برا همین اونها را چپ و این مفت خورها رو راست می گفتند. حالا این چه ربطی به دخالت دولت و یا مالکیت دولت بر موسسات بزرگ حیاتی مثل راه آهن، سدها، مخابرات و شرکت نفت و امثالهم دارد باید آقایان لاریجانی و دیگران جواب بدهند. اگر حرفشون راست باشه تمام دیکتاتورهای معروف و راست قرن اخیر که در دوره زمامداری شان دولت مالک عمده موسسات و کارخانجات حیاتی بود و هست مثل پینوشه و قذافی و ایدی امین و مارکوس و شیوخ عرب چپگرا بودند و هستند. من که نه چپگرا هستم و نه راستگرا و نه حتی میانه اما نمی خواهم که دهان چند میلیون هموطن شکم گرسنه ام در جستجوی برنج و نان و سیب زمینی بی نتیجه باز بماند و نمی خواهم حالا که خیلی ها کلیه هاشونو فروختند به فکر فروش دیگر اعضای بدن مثلا خدای نکرده چشمشان باشند این را می دانم که قانون این بازار لعنتی خیلی بیرحم و سنگدله. نمی خواهم اصناف و بنکداران و بازاریان محترم را به چیزی متهم کنم. پس فردا که این عزیزان همه کارخونه ها و موسسات دولتی را خریدند معلومه که قصدشان این نیست که تو ی اونها موسسه خیریه ویا امدادرسانی و این حرفها دایر کنند. بلکه سرمایه های چندین و چند میلیاردی را که برای جمع آوردنش چه ها که نکردند اونجا به کار میاندازند تا سودی نصیب شان شود . نان و برنج و گوشت گرونه؟ خوب نخورند.
البته رئیس جمهور ما گول این توصیه چپگرایانه بنکدار نامبرده را نخورد. برعکس سخنگوی اصناف محترم کشور مان خبر داد که : «تعامل وزارت بازرگانی با اصناف در دولت جهش مناسبی بوده به طوری که بسیاری از امور مربوط به اصناف از جمله نظارت و کنترل بر قیمت ها به اصناف واگذار شده است»
می بینید با وجود اینکه می دانیم این اصناف و بنکداران همانهایی هستند که برنج را براساس مرغوبیت از ۴۵ تا ۷۰ هزار تومان می خرند و به قیمتی دور و بر ۱۱۰ تا ۱۸۰ هزار تومان می فروشند با اینحال دولت مان برای پرهیز از چپگرایی حتی نظارت و کنترل قیمت را هم به عهده آنها می گذارد تا به دام اون توصیه بنکدار نامبرده نیفتد. دیروز سر کار که صحبت برنج بود یکی از همکارانم گفت چرا اصناف و بنکدار و وارد کننده و امثال اینها اتحادیه دارند و شب و روز رادیو و روزنامه ها از اینها و نظر اینها میگه اما این بیچاره ها کشاورزان و مصرف کنندگان نه اتحادیه درست و حسابی دارن که از حقوقشان دفاع کنند و نه کسی نظرشون رو می پرسه؟ یکی دیگه از همکارانم گفت خوب این هم یکی از همان تدابیر لازمه برای پرهیز از چپگرایی در جامعه هست دیگه. مردم هرچند وقت یکبار بیان رای بدن و تازه فقط رای های آری شمرده بشه بسشونه.
اصلا توصیه این آقای بنکدار فقط چپگرایانه و ضد ریاست جمهوری نیست بلکه بوی به شدت ضد حقوق اقلیتها و ضد گیلکانه هم می دهد. آقا جان ما گیلک ها چکنیم؟ یعنی میگی دیگه پلو و کته نخوریم؟ یکی دو سال پیش کتاب خاطراتی خواندم که نوشته بود زمان رضا شاه افراد یک قبیله نمیدانم قشقایی یا لر را زندانی کردند. این طفلک ها که عادت داشتند هر روز با غذا ماست بخورند بعداز چند ماه در زندان همه شون از بی ماستی مریض شدند و تعدادی هم فوت کردند. می خوای ما رو از بی برنجی بکشی؟
میگن تا سی سال پیش همه گیلکها نهار و شام پلو می خوردند. اگر احیانا برای تنوع شبی در سال شام نان داشتند و اتفاقی کسی از همسایه ها در میزد فورا سفره را جمع میکردن تا یارو نبینه و آبروش نره. آخه فقط فقیر فقرا شام نان می خوردن. اصلا قدیمها گیلکها به مردم پشت کوههای البرز یعنی فلات ایرا ن می گفتند نان خور.
پارسال با چندتا از همولایتی هایم از شمال عازم تهران بودیم. یکی دو ساعت راه مانده به تهران برای خوردن شام جلوی یه غذاخوری وایسادیم. از بدی شانس ما طرف پلو ش تموم شده بود . شکم مون را به آبگوشت و کوبیده و ششلیک با نون قانع کردیم. دو ساعت بعد تهران که رسیدیم یکی گفت بریم یه جایی شام بخوریم! دیگری گفت ما که تازه غذا خوردیم. اولی جواب داد: نون که پلا ونکنه (نون که پلو نمیشه). اونوقت شما آقای بنکدار به ما میگی پلو نخورید؟ می خوای نسل ما گیلک ها را از زمین برچینی؟ از ماهی خوردن که محروم شدیم. یه عمر به ما گفتید کله ماهی خور. گرچه هیچوقت از کله ماهی خوشم نمی آمد و نخوردم اما الان اگه ماهی سالم دریای خزر گیرم بیاد، که نمیاد، پر و دمش رو هم می خورم. یک ساله که ماهی نمی خورم بخاطر اینکه از بس فاضلاب کارخونه هاتون رو ریختید تو دریا و از بس مایعات شستشوگر و سموم دفع آفات و هزار زهر و سم دیگر که همه جای دنیا استفاده از آنها قدغنه وارد کردید که توی سر ، بدن، جگر، طحال و گوشت ماهیان خزر شده پر از فلزات مسموم که جریانش را می تونید اینجا بخوانید. یه زمانی خاویار حرام بود و بازاری تو ایران نداشت، حداقل شمالیها ی خاویار خور گیرشون می آمد. حالا که حلال شده تمام تازه به دوران رسیده ها شدن خاویار خور و قیمتش رسیده به کهکشانها که فقط از ما بهتران میتونند بخرند. تالاب هایمان را خشک کردید و آلوده، جنگل ها رو خریدید و درختان را بریدید و هتل و ویلا درست کردید بجای کمک به چایکاران و شالیکاران برای تولید بیشتر، درست موقع برداشت محصول شان چای و برنج وارد می کنید و کارخونه های چای را می بندید و میگید چای را نچینید و برنج را نکارید. حالا هم میگی برنج نخورید. خوب رک و راست بگو می خوای یه هولوکاست ضد گیلکی راه بیندازی.
اما ما بیدی نیستیم که از این بادها بلرزیم. ما از تبار مازیار و مردآویج و دیلمیانیم و رهروان میرزا کوچک خان و خسرو گلسرخی. ما ماندگاریم. می مانیم از حق خود دفاع می کنیم.
ناوران
Comments
نون که پلو نمیشه — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>