دکتر پرویز ناتل خانلری
شاعر, ادیب و مترجم
دکتر پرویز ناتل خانلرى فرزند میرزا ابوالحسن خان در اسفند ماه سال ۱۲۹۲ خورشیدی در شهرستان نور مازندران به دنیا امد. دوره متوسطه را در تهران (دارالفنون) به پایان برد و تحصیلات عالیه را در دانشسراى عالى و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ مدرک لیسانس شد. سپس به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به تدریس ادبیات فارسى در دبیرستان هاى رشت و تهران پرداخت. در طى این دوران، دکتراى خود را در رشته زبان و ادبیات فارسى گرفت. رساله دکتراى وى «تحقیق انتقادى در عروض فارسى» نام داشت. دکتر خانلرى مدتى در دایره آموزش وزارت فرهنگ و ریاست انتشارات دانشگاه را بر عهده داشت و همچنین به عنوان دانشیار زبان فارسى در دانشگاه تدریس کرد. وى در سال دوم دانشکده با گروه ربعه (صادق هدایت، مجتبى مینوی، بزرگ علوى و مسعود فرزاد) آشنا شد و با نیما یوشیج مراوده داشته و به توصیه نیما کلمه ناتل را به نام خانوادگی خود افزود. در سال ۱۳۲۲ خورشیدی شروع به نشر مجله سخن کرد و در سال ۱۳۴۴ خورشیدی بنیاد فرهنگ را تأسیس کرد که در مدت فعالیت این بنیاد بیش از سیصد عنوان کتاب چاپ و نشر شد.
دکتر خانلرى یکى از شاعران توانا و نویسنده اى بزرگ به شمار مى رود. در عین حال وی یکى از پیشگامان دستور زبان فارسی بود. دستور زبانى که وى نوشته است از معتبرترین دستورهایى است که در زبان فارسى نگاشته شده و در زمان خود تحولى بزرگ ایجاد کرد. از کارهای ارزنده دیگر وی جمع آوری اصطلاحات علمی بود . یک کتاب علمى شامل ۱۴ هزار لغت ، دو کتاب اصطلاحات پزشکى و چند کتاب دیگر حاصل این تلاش پرثمر وی بودند.
از آثار دکتر خانلرى میتوان از – ترجمه دختر سروان از آثار پوشکین، مست اثر گی دو موپاسان، سفید و سیاه اثر ولتر، طوفان اثر ویلیام شکسپیر، تحقیق بنیادى در عروض و قافیه و چگونگى اوزان غزل، غزلهاى خواجه حافظ شیرازی، وزن شعر فارسی، ماه در مرداب، مجموعه شعر، ترانه هاى منتخب رباعیات شاعران مشهور، تاریخ زبان فارسى در ۵ جلد، دستور زبان فارسی، دیوان سمک عیار، روانشناسى و تطبیق آن با اصول پرورش، تاریخ ایران پیش از اسلام، تاریخ ایران بعد از اسلام، حدود سیصد مقاله در مجله سخن… نام برد.
دکتر پرویز ناتل خانلرى این شخصیت ممتاز ادبى ایران که خدمات او به فرهنگ، ادب و زبان فارسى انکارناپذیر است در شهریور سال ۱۳۶۹ خورشیدی چشم از جهان فرو بست. یادش گرامی باد.
در اینجا یک مقاله از زنده یاد دکتر پرویز ناتل خانلری به نقل از نشریه مردم چاپ سال ۱۳۲۵ را که دوستی برای تارنمای شمالیها ارسال داشته می آوریم.
مهرگان ، جشنى به درازاى تاریخ ایران
پرویز ناتل خانلری
به تاریخ نگاه کنید مذهب و حکومت می روند آداب و سنن ملی می مانند
بعضی ازآداب و رسوم درملتهای کهن سال چنان ریشه دوانده و رسوخ کرده است، که با تحولات بزرگ اجتماعی نیز پایدار میماند و حتی وقتی که علت ایجاد آن رسم و عادت نیزازمیان رفته، یا فراموش شده، برای بقای خود، بهانه یا علت دیگر مییابد. موارد و مثال هائی که برای بیان این معنی و تائید این دعوی هست آن قدر فراوان است که ذکر آن ها صفحات بسیاری را پر خواهد کرد. بت کده ها، آتش کده یا پرستش گاه مهر میشود. پرستشگاه، به کلیسا و کلیسا به مسجد تبدیل میگردد. مردمانی که درناحیه معینی ساکن بوده اند، عادت داشته اند که درجای معینی عبادت کنند. آن جا عبادتگاه ایشان است. آداب عبادت به حسب مذاهبی که پذیرفته اند، یا برایشان تحمیل شده است تغییر میپذیرد. اما جای عبادت همان جاست که بود. بیشتر کلیساهای معروف و مهم مسیحی، دراروپای شرقی و مرکزی، درست در همانجاها که بت کده کافران بوده، بنا شده است. درایران هم مثال های فراوان برای این معنی میتوان یافت. بسیاری از مسجدها و زیارت گاه ها، درمحل آتشکدههای زردشتی بنا شده است و دربعضی ازآنها هنوز آثار آتشکده برجاست. اما این نکته مختص مکان ها نیست. حکمی است که بر بیشتر عادات و آداب دیگرنیزمی توان کرد.
قرن ها برایرانی گذشت و به آئین زردشت، که آن نیز دنباله آئین کهنه دیگری بود، عادت یافت که روشنی را بستاید و هنگام افروختن آتش یا چراغ سرودی بخواند و آن را نیایش کند. آئین دیگرگون شد، اما رسم و عادت بجا ماند وفرزند ایران، به آئین نو، پرتو ایزدی را شباهنگام ستایش کرد. درجشن ها، وآداب و رسوم مربوط به هریک، نیزاین حکم صادق است. سرچشمه بسیاری ازجشنهای بزرگ را که میان ملتهای گوناگون امروز هست، درزمانهای پیش ازتاریخ جستجو میتوان کرد. علت برپا داشتن این جشنها اغلب ازیاد رفته و بهانههای تازه تری بجای آنها قرار گرفته است. اما محقق مى داند که ” دراین چشمه همان آب روانست که بود” باین طریق ملت ها عادات و آداب خود را که جزء خصائص روحی وذوقی ایشان است نگه مى دارند. همه همراه سیل حوادث و تحولات اجتماعی میروند. اما همه همرهان همرنگ نیستند. آنچه مایه امتیاز ملتی ازملت دیگرست همین آداب ورسوم است که نشانه خصوصیات ذوقی و یادگار زندگی گذشته اوست. افراد انسان وجودهائی مستقل ازگذشتگان و مجزا ازآیندگان نیستند. هریک ازما موجی هستیم که از آن کرانه زمان برخاسته ایم وسلسه موجها بهم پیوسته است.
ازاین گفتگو غرض آن نیست که تحولات عظیمی را که قهرا در وضع اجتماعی بشر رخ میدهد انکارکنیم. این تحولات نتیجه احتیاجات تازه است. اما ذوق ودل بستگی گاهی با احتیاج منافی نیست. ازخصایص بشرست که به عادات خود دل میبندد و تا آنجا که با احتیاجاتش منافی نباشد آنرا حفظ مى کند و یا که با احتیاجات جدید منطبق مى سازد. ملت های کهن که عادات شان راسخ تر و جاى گیرترست بیشتر درحفظ آن ها اصرار و ثبات میورزند، زیرا ترک عادات کهن دشوارترست و این پا فشاری درحفظ یادگارهای دیرین نشانه دوام و بقای روح ملی ایشان است. ایرانیان، میان ملت های هم سال خود بدین صفت ممتازند که خصائص ملی خود را بهتر و بیشتر حفظ کرده اند. بسیاری ازآداب و رسوم که امروز میان ما معمول و رایج است ازگذشتهای دور و دراز حکایت میکند. وضع اجتماعی ما بارها تحول یافته، حکومتها تغییر کرده، دینها و مذهبها عوض کرده ایم، اما بسیاری ازآداب و مختصات ذوقی و روحی ما ” سالها رفت و بدان سیرت و سانست که بود” اما نکتهای که دراین تغییر رنگ آداب ورسوم ملت ها قابل ملاحظه است این که، هرتغییری رامی توان نشانه یکی ازتحولات بزرگ اجتماعی شمرد. خواه این تحول رنگ دینی داشته و خواه به ظاهر نیزبراثر دیگرگونی وضع معیشت و اداره اجتماعی حاصل شده باشد.
جشن ها، ومراسم مخصوص به هریک ازآنها، میان آداب ورسوم ملتها کهن سال فصول برجستهای است و اغلب یاد آور سوانح و فراز ونشیبهای زندگی هر ملت است. این جشنها درطی زمانهای دراز رنگهای مختلف میپذیرد درباره موجد وعلت ایجاد آنها درعصورمتوالی اقوال گوناگون بوجود میآید، و بدین طریق رسمی کهن با مقتضیات هر زمان متناسب میشود. ازجمله جشنهای متعدد که یادگار عمر دراز و شکوه و جلال گذشته درخشان ملت ایرانست ” مهرگان” را باید شمرد. این جشن، روزی، درعظمت و اهمیت تالی نوروز بوده است. تحقیق درباره اصل این جشن بزرگ ایرانی، و سوابق تاریخی آن، فرصتی بیشتر میخواهد و مقالهها و کتابها باید بدان اختصاص داد که تهیه آنها کاردانشمندان اهل فن است. درقرون نخستین بعد ازاسلام هنوزجشن مهرگان رونق و شکوه باستانی خود را ازدست نداده بود. دیوان اکثر شاعران بزرگ قرون چهارم و پنجم را که بگشائیم قصایدی شیوا و بلند دروصف جشن مهرگان و تهنیت بزرگان عهد درآنها مییابیم. شاعران ایرانی ما، شاید برای آنکه امیران و پادشاهان را، که گاهی ایرانی نژاد هم نبوده اند، به حفظ این جشن و برپا داشتن مراسم آن تشویق کنند، آنرا “جشن میران و خسروان” خوانده اند. مرورزمان و مصائبی که برسرملت ایران درطی قرنهای بعد وارد آمد و تعصب خشک و بیجای مذهبی دربعضی ازاین ادواررفته رفته جشن مهرگان را نیز مانند بسیاری ازآداب و رسوم زیبا و دل انگیزمتروک ساخت. اکنون چندین قرن است که ازجشن مهرگان جزدر بعضی ازنواحی دورافتاده و میان قسمتی از تودههای ده نشین و کوهستانی که به آداب قدیم خود وفادار مانده اند خبری نیست
! به تاریخ نگاه کنید مذهب و حکومت می روند آداب و سنن ملی می مانند
دکتر پرویز ناتل خانلری
بعضی ازآداب و رسوم درملتهای کهن سال چنان ریشه دوانده و رسوخ کرده است، که با تحولات بزرگ اجتماعی نیز پایدار میماند و حتی وقتی که علت ایجاد آن رسم و عادت نیزازمیان رفته، یا فراموش شده، برای بقای خود، بهانه یا علت دیگر مییابد.
موارد و مثالهائی که برای بیان این معنی و تائید این دعوی هست آنقدر فراوانست که ذکر آنها صفحات بسیاری راپر خواهد کرد. بتکده ها، آتشکده یا پرستشگاه مهر میشود. پرستشگاه، به کلیسا و کلیسا به مسجد تبدیل میگردد.
مردمانی که درناحیه معینی ساکن بوده اند، عادت داشته اند که درجای معینی عبادت کنند. آنجا عبادتگاه ایشانست. آداب عبادت به حسب مذاهبی که پذیرفته اند، یا برایشان تحمیل شده است تغییر میپذیرد. اما جای عبادت همانجاست که بود. بیشتر کلیساهای معروف و مهم مسیحی، دراروپای شرقی و مرکزی، درست در همانجاها که بتکده کافران بوده، بنا شده است.
درایران هم مثالهای فراوان برای این معنی میتوان یافت. بسیاری از مسجدها و زیارتگاه ها، درمحل آتشکدههای زردشتی بنا شده است و دربعضی ازآنها هنوز آثار آتشکده برجاست.
اما این نکته مختص مکانها نیست. حکمی است که بر بیشتر عادات و آداب دیگرنیزمی توان کرد. قرنها برایرانی گذشت و به آئین زردشت، که آن نیز دنباله آئین کهنه دیگری بود، عادت یافت که روشنی را بستاید و هنگام افروختن آتش یا چراغ سرودی بخواند و آنرا نیایش کند. آئین دیگرگون شد، اما رسم و عادت بجا ماند وفرزند ایران، به آئین نو، پرتو ایزدی را شباهنگام ستایش کرد.
درجشن ها، وآداب و رسوم مربوط به هریک، نیزاین حکم صادق است. سرچشمه بسیاری ازجشنهای بزرگ را که میان ملتهای گوناگون امروز هست، درزمانهای پیش ازتاریخ جستجو میتوان کرد. علت برپا داشتن این جشنها اغلب ازیاد رفته و بهانههای تازه تری بجای آنها قرار گرفته است. اما محقق میداند که ” دراین چشمه همان آب روانست که بود”
باین طریق ملتها عادات و آداب خود را که جزء خصائص روحی وذوقی ایشان است نگه میدارند. همه همراه سیل حوادث و تحولات اجتماعی میروند. اما همه همرهان همرنگ نیستند.
آنچه مایه امتیاز ملتی ازملت دیگرست همین آداب ورسوم است که نشانه خصوصیات ذوقی و یادگار زندگی گذشته اوست. افراد انسان وجودهائی مستقل ازگذشتگان و مجزا ازآیندگان نیستند. هریک ازما موجی هستیم که از آن کرانه زمان برخاسته ایم وسلسه موجها بهم پیوسته است.
ازاین گفتگو غرض آن نیست که تحولات عظیمی را که قهرا در وضع اجتماعی بشر رخ میدهد انکارکنیم. این تحولات نتیجه احتیاجات تازه است. اما ذوق ودلبستگی گاهی با احتیاج منافی نیست. ازخصایص بشرست که به عادات خود دل میبندد و تا آنجا که با احتیاجاتش منافی نباشد آنرا حفظ میکند و یا که با احتیاجات جدید منطبق میسازد. ملتهای کهن که عاداتشان راسخ تر و جایگیرترست بیشتر درحفظ آنها اصرار و ثبات میورزند، زیرا ترک عادات کهن دشوارترست و این پا فشاری درحفظ یادگارهای دیرین نشانه دوام و بقای روح ملی ایشانست.
ایرانیان، میان ملتهای همسال خود بدین صفت ممتازند که خصائص ملی خود را بهتر و بیشتر حفظ کرده اند. بسیاری ازآداب و رسوم که امروز میان ما معمول و رایج است ازگذشتهای دور و دراز حکایت میکند. وضع اجتماعی ما بارها تحول یافته، حکومتها تغییر کرده، دینها و مذهبها عوض کرده ایم، اما بسیاری ازآداب و مختصات ذوقی و روحی ما ” سالها رفت و بدان سیرت و سانست که بود”
اما نکتهای که دراین تغییر رنگ آداب ورسوم ملتها قابل ملاحظه است اینکه، هرتغییری رامی توان نشانه یکی ازتحولات بزرگ اجتماعی شمرد. خواه این تحول رنگ دینی داشته و خواه به ظاهر نیزبراثر دیگرگونی وضع معیشت و اداره اجتماعی حاصل شده باشد.
جشنها، ومراسم مخصوص به هریک ازآنها، میان آداب ورسوم ملتها کهن سال فصول برجستهای است و اغلب یاد آور سوانح و فراز ونشیبهای زندگی هر ملت است. این جشنها درطی زمانهای دراز رنگهای مختلف میپذیرد درباره موجد وعلت ایجاد آنها درعصورمتوالی اقوال گوناگون بوجود میآید، و بدین طریق رسمی کهن با مقتضیات هر زمان متناسب میشود.
ازجمله جشنهای متعدد که یادگار عمر دراز و شکوه و جلال گذشته درخشان ملت ایرانست «مهرگان» را باید شمرد. این جشن، روزی، درعظمت و اهمیت تالی نوروز بوده است. تحقیق درباره اصل این جشن بزرگ ایرانی، و سوابق تاریخی آن، فرصتی بیشتر میخواهد و مقالهها و کتابها باید بدان اختصاص داد که تهیه آنها کاردانشمندان اهل فن است. درقرون نخستین بعد ازاسلام هنوزجشن مهرگان رونق و شکوه باستانی خود را ازدست نداده بود. دیوان اکثر شاعران بزرگ قرون چهارم و پنجم را که بگشائیم قصایدی شیوا و بلند دروصف جشن مهرگان و تهنیت بزرگان عهد درآنها مییابیم.
شاعران ایرانی ما، شاید برای آنکه امیران و پادشاهان را، که گاهی ایرانی نژاد هم نبوده اند، به حفظ این جشن و برپا داشتن مراسم آن تشویق کنند، آنرا “جشن میران و خسروان” خوانده اند. مرورزمان و مصائبی که برسرملت ایران درطی قرنهای بعد وارد آمد و تعصب خشک و بیجای مذهبی دربعضی ازاین ادواررفته رفته جشن مهرگان را نیز مانند بسیاری ازآداب و رسوم زیبا و دل انگیزمتروک ساخت. اکنون چندین قرن است که ازجشن مهرگان جزدر بعضی ازنواحی دورافتاده و میان قسمتی از تودههای ده نشین و کوهستانی که به آداب قدیم خود وفادار مانده اند خبری نیست.
Comments
دکتر پرویز ناتل خانلری — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>