بدیعی و آرشه جادویی وی
استاد حبیب الله بدیعی موسیقیدان برجسته ایرانی، آهنگساز و ویلونیست, فرزند على محمد، به تاریخ ۴ فروردین ۱۳۱۲ در سرزمین اسپهبدان، استان هنرپرور مازندران در شهر سوادکوه در خانواده ای هنر دوست به دنیا آمد . پدر وی از خرده مالکان منطقه بوده و دوتار می نواخت. دوساله بود که خانواده اش به ساری نقل مکان کرد. کشش و علاقه وی به موسیقی از دوران خردسالی همگان را شگفت زده کرده بود. (حتی شمالیها را که موسیقی بخشی از زندگی روزمره شان را تشکیل داده و شاید در هیچ جای ایران به اندازه شمال، موسیقی اینقدر با کار و زندگی مردم (به ویژه در روستاها) اجین نشده باشد. گاه موسیقی به عنوان یک ابزار برای تسهیل کارهای سخت به کار گرفته می شود. مگر میشود هنگام نشای برنج و چیدن برگ چای آواز نخواند، گاه طبیعت موسیقیایی شده و آدمیان را به خود می کشد، مانند زمانی که از کوبش دانه های باران بر سقفهای حلبی سمفونی باران خلق می شود . چگونه می توان آواز نخواند در آن هنگام که فضا مملو از رایحه بهار نارنج می گردد و…). بدیعى در گفتگو با شاپور بهروزى در مرداد ۱۳۶۶ می گوید : « شش ساله بودم.یک گرامافون کوک قدیمى در طبقه ى بالاى منزل داشتیم. تعداد زیادى از صفحات قمر و بدیع زاده و تاج اصفهانى و ویلون صبا از جمله قطعه ى زنگ شتر استاد در میان این صفحات بود. بیشتر اوقات پنهانى به طبقه ى فوقانى مى رفتم و دور از چشم اغیار به این صفحات گوش مى دادم و شیدا و مسعور نواهاى سحر انگیز آن مى شدم. البته دلباختگى این نوع موسیقى نسبتا سنگین با سن کمى که داشتم هیچگونه تناسبى نداشت.» برادر بزرگ حبیب براى خود ویلنى تهیه کرده و نزد یک نوازنده ى ارمنى به فراگرفتن ویلن مشغول مى شود ولى بعد از دو سال خسته شده و نواختن ویلن را ترک مى کند. حبیب گهگاهى بدون اجازه و دور از چشم برادر مشتاقانه دستى به آرشه ى ویلن برده و نغمات دلنشینى به گوش مى رساند. این عمل از دید برادر مکتوم نماند و وقتى علاقه ى شدید او را نسبت به موسیقى مى بیند ویلن را به او هدیه مى کند.
بدیعى دو سال اول ابتدایى را در سارى گذراند ، و پس از آن به تهران رفته و در مدرسه پانزده بهمن تحصیلات خود را پى گیرى کرد. پس از پایان تحصیلات متوسطه، در رشته زمین شناسی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داده و موفق به اخذ لیسانس میگردد. از سال ۱۳۲۶ نزد دکتر لطف الله مفخم پایان ( به مدت سه سال ) و استاد صبا (به مدت دو سال) آموزش و یلون می بیند و یک سال هم نزد چینگوزیان از ارامنه قفقاز به آموزش موسیقی کلاسیک می پردازد. دکتر عزیزالله بیات به یاد مى آورد که در مصاحبه اى تلویزیونى از استاد صبا پرسیدند قوى ترین شاگردتان کیست؟ و استاد در نهایت حیا و فروتنى گفتند که مردم باید بهترین را تشخیص دهند. بیات از پاسخ استاد قانع نشد و در جلسه اى خصوصى همین سؤال را از او مى پرسد و استاد صبا مى گوید: حبیب الله بدیعى . بعداز فوت صبا رادیو تصمم گرفت برای بزرگداشت استاد, اثر معروف وی “زنگ شتر” را پخش کند، اما نسخه ضبط شده ای از قطعه ای در دست نبود. تصمیم گرفته شد چند نفر از شاگردان مرحوم استاد این قطعه ى “زنگ شتر” را بنوازند، و قطعه یى که پذیرفته شد و حتى به نام استاد صبا از رادیو پخش شد قطعه یى بود که حبیب اله بدیعى نواخته بود.
حبیب الله بدیعى در نواختن دستگاه ها و گوشه هاى آواز ، قدرت و توانایى قابل ملاحظه اى داشته و در آهنگسازى ونوازندگى داراى سبک خاصى بود. که هر یک از آثار وی از شیوایى و لطافت کم نظیرى برخوردار است. وقتى احساس مى کرد تکرار نغمات و گوشه ها ممکن است براى شنونده کسالت آور باشد ، به قطعه اى ضربى روى مى آورد که موجب تنوع و مبین قدرت نوازندگى اش گردد ، به طورى که بسیارى از اهل فن معتقدند سلوى مشهور او که در دستگاه شور نواخته شده به ملاحت و عظمت تمامى دریاى مازندران ، زادگاهش مى باشد و شنونده را در الهام و رؤیاهاى دور و دراز فرو مى برد.
بدیعی از سال ۱۳۲۹به عنوان تکنواز با بر نامه موسیقى ارتش همکارى کرد و سال بعد بود رسما وارد ارکستر ابراهیم منصورى شد. وى در سال ۱۳۳۱ در فیلم “ولگرد” صداى قوامى و شمس را با ویولن همراهى کرد. در جریان ساختن فیلم ولگرد بود که با هنرمند پرآوازه گیلانی (خواننده نرگس شیراز و کاکوله و…) بانو شمس آشنا گشته و پس از مدتی با هم ازدواج میکنند. سال ۱۳۳۳ ارکستر شماره شش رادیو را بنیان گذاشت که شمس در آن هنرنمایی میکرد. این ارکستربه رهبری وی تا سال ۱۳۳۶ شب های جمعه در رادیو برنامه داشت. سال ۱۳۳۷ بنا به دعوت داود پیرنیا سرپرست برنامه ى گلها، کار خود را در این برنامه با خوانندگانى چون : بنان، حسین قوامى ، گلپایگانى محمودى خوانسارى، مر ضیه، الهه، پوران، دلکش، رویا و شجریان آغاز کرد. سال ۱۳۴۳ به عضویت شورای موسیقی رادیو انتخاب شد. از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۱ ریاست اداره موسیقی رادیو را به عهده داشت. سال ۱۴۵۸ به عضویت شورای واحد موسیقی درآمد که به غیر از او مرتضى حنانه ، على تجویدى و حسینعلى ملاح هم در آن عضو بودند. بدیعی رهبری ارکسترهای ۲، ۴ و ۶ و ارکستر باربد و نکیسا را هم به عهده داشت.
حبیب الله بدیعی در سال های آخر زندگی به علت بیماری نمیتوانست از آرشه جادویی خود استفاده کند و به قول استاد ضرب و تنبک جهانگیر ملک که بدیعی را بهترین دوست خود میدانست با غروب زندگی این استاد بزرگ موسیقی ایران، حیات هنریش و دیگر دوستان او نیز به زوال کشیده شد. بدیعی در سال ۱۳۷۱ بر اثر بیماری قلبی درگذشت و در جوار امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. اما نامش براى همیشه در عرصه هنر زنده خواهد ماند. از وی بیش از دویست قطعه در دستگاههای مختلف موسیقی سنتی به جای مانده است.
گردآورنده:رضا اشکوری
Comments
بدیعی و آرشه جادویی وی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>